گاهی مصیبتهایی برای ما به وجود میآید، که در مقابل برای دیگران این ناراحتیها و اتفاقات به وجود نمیآید. در این مواقع با مقایسه سطحی و ظاهر بینی به این نتیجه میرسیم که خداوند به ما ظلم کرده است! ولی با توجه به این که هرکجا صحبت از ظلم میشود باید کسی حقی داشته باشد و دیگری به آن تجاوز نموده باشد تا آن شخص را ظالم بنامیم در نتیجه اصل موضوع محقق نشده است و انسان با سطحی نگری خود بدون علم قضاوت میکند. برای مثال چند نفر فقیر که به سختی زندگی را میگذرانند در کنار کوچهای نشستهاند و شخصی پولداری از آن جا عبور میکند و تصمیم میگیرد به آنها کمک کند. او بر حسب مصالحی که در نظر دارد به نفر اول یک میلیون و به نفر دوم پنج میلیون و به نفر سوم پانزده میلیون و به نفر چهارم صدهزار تومان کمک میکند.
آیا شخص پولدار در حق کسی ظلم کرده است؟ آیا شخص چهارم میتواند ادعا کند که چون به او کمتر کمک شده است مورد ظلم قرار گرفته است؟ واقعیت این است که شخص پولدار هیچ ظلمی نکرده و هر چقدر به هر کسی کمک کرده فقط احسان و نیکوکاری بوده است و کمتر کمک کردن او به برخی بر اساس مصالح و حکمتهایی صورت گرفته که در نظر داشته است.
اگر با چشمانی باز به عالم هستی نظر کنیم متوجه میشویم اصلاً ممکن نیست خداوند به کسی ظلمی نماید؛ زیرا در عالم کسی از خداوند طلبکار نیست و همه هر چه دارند متعلق به خود خداوند متعال است. «وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ[ آل عمران/189] خدا است مالک ملک زمین و آسمان و خدا بر هر چیز توانا است» در حقیقت مخلوق همیشه به خالقش بدهکار است و اگر کمی تأمل کنیم در مقابل این همه نعمت جز شرمندگی و خجالت نمیتوان سخنی بگویم.
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش
کس نتواند که به جای آورد[1]
منبع:
[1]علی ملکی، صدای شعر، ص27
- ۰ نظر
- ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۲۶